به گزارش تیترشهر خانهدار شدن یکی از مهمترین دغدغههای خانواده ایرانی است. مشکل مسکن در ایران یک مشکل بزرگ در سه دهه گذشته است. خانه در طی 30 سال نزدیک به 4 بار جهش شدید قیمتی را تجربه کرده طوری که یکخانه 250 متری در سال 1357 در منطقه گیشا در حدود 400 هزار تومان قیمت داشت و امروز رقمی در حدود یک میلیارد و دویست میلیون تومان ارزش دارد این در حالی است که بحرانهای اقتصادی و مشکلات معیشتی سفره خانوادههای ایرانی را کوچکتر کرده و راهحل مشکلات پیچیدهتر شده است.
تنها اگر ارزیابی خودمان را در سال 1395 داشته باشیم خواهیم دید متوسط قیمت آپارتمان در تهران در حدود 4میلیون تومان است به عبارتی برای خرید یک واحد 70 متری بدون امکانات اضافه در منطقه متوسط چیزی در حدود 280 میلیون تومان باید پول پرداخت کرد و این در حالی است که پایه حقوق برای این سال حداقل 812 هزار تومان مقررشده، اگر متوسط پرداخت حقوق را هم 1میلیون 500 هزار تومان بدانیم یک کارمند با درجه متوسط باید 186 ماه از حقوق خود را جمع کند و برای خرید خانه اقدام نماید 15 سال حقوق جمع شده با محاسبه تورم و جهش احتمالی قیمت بازهم ماجرا را پیچیدهتر میکند لذا دو راه برای کارمند موردنظر وجود دارد او یا باید به فکر کار دوم باشد و یا وامهای کلان بگیرد و در سختترین شرایط بتواند مسکن مهر ثبتنام کند.
حال هرکدام از این مسیرها مشکلات عجیب خودش را دارد. اگر کارمندی به فکر شغل دوم باشد باید پس از ساعت 16 به محل کار جدیدش برود و حداقل باید تا ساعت 10 شب مشغول به کار باشد، پس از ساعت 10 خود را به منزل رسانده ، پس از صرف شام استراحت کند و فردا نیز بر همین منوال، همسر او هم بهاحتمالزیاد شاغل است و در یک شیفت مشغول به کار است تا بتواند بخشی از نیاز خانواده را با حقوق خود جبران کند. وی نیز از ساعت 8 صبح تا 16 در محل کار خودشان هستند و فرزندان این خانواده هم در بهترین شرایط روزی 5 تا 6 ساعت مادر خودشان را میبینند، پدر هم که به دلیل مشغله حضور بسیار کمرنگی در خانواده دارد لذا کانون خانواده بهشدت دچار مشکل شده و روابط به سردی میگراید همین مسئله یکی از دلایل اصلی طلاق و طلاقهای عاطفی در خانوادههاست از طرفی هم آینده فرزندان به خطر میافتد. بهطوریکه ممکن است پس از سالها تلاش برای خرید خانه و آسایش خانواده دیگر خانوادهای وجود نداشته باشد. اگر پدر خانواده زیر فشارها کم بیاورد ممکن است از راههای غیرقانونی کسب درآمد کند و همین مسئله زمینهساز فساد اداری شده و دریافت رشوه رواج بیشتری مییابد.
اما اگر او فردی باوجدان باشد و بخواهد از طریق وام اقدام برای خرید مسکن کند میبایست نزدیک به 4 میلیون تومان اوراق قرضه وام مسکن خریداری کند و اگر مشکلی نداشت و روند دچار چالش نشود وام 80 میلیونی را دریافت کنند اما این خود مسئلهای بحرانیتر است زیرا باید پدر خانواده با دریافت این وام 160 میلیون تومان بازپرداخت این وام را بدهد از طرفی با 80 میلیون تومان هیچ خانهای را نمیتوان در تهران خرید بهعبارتدیگر قدرت خرید مسکن از 150 میلیون تومان شروع میشود از همین رو راه گریزی از بحران مسکن وجود ندارد. اگر خوششانس باشید و در دولت دهم برای مسکن مهر ثبتنام کرده باشید باید به 35 کیلومتری شهر مهاجرت کرده و به آپارتمانهای بی کفیت بدون امکانات بروید، این در حالی است که باز خوششانس باشید و بهموقع واحدتان را تحویل دهند. حال هرروز باید 2 ساعت زودتر از خانه خارج شوید و 2 ساعت دیرتر به خانه بازگردید.
همین مشکل بزرگ بحرانآفرینیهای گستردهای را در جامعه ایجاد کرده است بهطوریکه بسیاری از فسادها، روابط پنهان، مشکلات معیشتی و روابط خانوادگی به دلیل همین مسائل مادی و تأمین مسکن به وجود میآید. با بررسی قیمت آپارتمانها در کشورهای همسایه ازجمله ترکیه ، آذربایجان و ارمنستان درخواهیم یافت که نسبت پایه حقوق با خرید مسکن 1 به 3 است به عبارتی یک کارمند با پسانداز 5 ساله خود میتواند یک آپارتمان خریداری کند از طرفی طیف زیاد قیمتها با امکانات مناسب بسیار به قدرت خرید مردم کمک میکند. در ترکیه دولت سعی کرده همه محلات را یکسان رشد دهد و از امکانات خوبی برخوردار کند هرچند در بخش اروپایی استامبول قیمتها نجومی است اما یک فرد عادی با حقوق 3میلیون تومان در ماه که در ترکیه حقوقی پایین محسوب میشود در حدود 150 میلیون تومان یک واحد آپارتمان مناسب در محله مطلوب میتواند خرید کند. در شهر توریستی آنتالیا قیمت یک واحد آپارتمان 80 متری در حدود 200 میلیون تومان است و این در حالی است که قیمت خانهها از 50 میلیون تومان تا 250 میلیون تومان برای طبقه متوسط محیا شده است.
در کشور آذربایجان و ارمنستان وضعیت بهتر است بهطوریکه در ایروان و باکو طبقه متوسط میتواند واحدهای 60 تا 70 متری را باقیمتی در حدود 70 میلیون تومان خریداری کند هرچند که در این کشورها بازار اجاره بسیار داغ است و مردم تمایل کمی برای خرید خانهدارند اما برای یک کارمند متوسط خرید یکخانه خیلی دور از ذهن و مسئلهای افسانهای نیست. پرداخت تسهیلات، اجاره بهشرط تملیک، خرید خانه ازدمقسط و یا اجارهبهای بسیار پایین از مزایای زندگی در این دو کشور است هرچند ترکیه به دلیل رشد قابلتوجه خود طی 10 سال با یک تورم نسبتی مواجه است اما قدرت خرید مردم برای خانه از ایران بیشتر است. در شهرهای بزرگ ایران مشکل اصلی کوتاه بودن طیف قیمتها برای خرید خانه است بهطوریکه بودجه یک فرد از 150 میلیون شروع میشود و فردی با 60 تا 90 میلیون هم نمیتواند هیچ مسکنی را یافت کند که این مسئله یکی از عوامل بحرانآفرین در جامعه است که تبعات بسیار بدی را دارد.