درباره
تماس
همه مطالب
خانه
سرگرمی
حکایت و داستان
دین فروش !
بازدید:
1682
حکایت و داستان
مدیر سایت
شریک بن عبدالله نخعی از دانشمندان معروف اسلامی در قرن دوم بود، مهدی عباسی (سومین خلیفه عباسی ) به علم و هوش شریک ، اطلاع داشت ، او را به حضور طلبید و اصرار کرد که منصب قضاوت را قبول کند، او که می دانست قضاوت در دستگاه طاغوتی عباسیان ، گناه بزرگ است ، قبول نکرد.
مهدی عباسی اصرار کرد که او معلم فرزندانش گردد، او به شکلی از زیر بار این پیشنهاد نیز خارج شد و نپذیرفت .
تا اینکه روزی خلیفه عباسی به وی گفت : ((من از تو سه توقع دارم که باید یکی از آنها را بپذیری : 1- قضاوت 2- آموزگاری 3- امروز مهمان من باشی و بر سر سفره ام بنشینی )).
شریک ، تاءملی کرد و سپس گفت : اکنون که به انتخاب یکی از این سه کار مجبور هستم ترجیح می دهم که مورد سوم (مهمانی ) را بپذیرم .
خلیفه قبول کرد و به آشپز خود، دستور داد: لذیذترین غذاها را آماده نماید و از شریک ، به بهترین وضع ممکن پذیرائی نماید.
پس از آماده شدن غذا، شریک که آن روز از آن غذاهای لذیذ و گوناگون نخورده بود، با حرص و ولع از آنها خورد، در همین حال یکی از نزدیکان خلیفه به خلیفه گفت : ((همین روزها، شریک ، هم منصب قضاوت را می پذیرد و هم منصب آموزگاری فرزندان شما را، و اتفاقاً همین طور هم شد و او عهده دار هر دو مقام گردید)).
از طرف دستگاه عباسی ، حقوق و ماهیانه مناسبی برایش معین کردند، روزی شریک با متصدی پرداخت حقوق ، حرفش شد.
متصدی به او گفت : ((مگر گندم به ما فروخته ای که این همه توقع داری ؟)).
شریک ، جواب داد: ((چیزی بهتر از گندم به شما فروخته ام ، من دینم را به شما فروخته ام )).
آری غذای حرام و لقمه ناپاک ، آنچنان قلب او را تیره و تار کرد، که او به راحتی جزء درباریان دستگاه ظلمه گردید، و به این ترتیب انسان خوبی بر اثر غذای آلوده ، منحرف و عاقبت به شر شد.1
منبع: ghbook.ir
برگرفته از : کتاب داستان دوستان
مطلب قبلی
جمجمه سرد!
مطلب بعدی
سفارش میت
نظرات
نظر شما در مورد این مطلب چیست؟
ثبت
دیدگاه
پر کردن کلیه فیلدها الزامی میباشد
پر کردن کلیه فیلدها الزامی میباشد
پر کردن کلیه فیلدها الزامی میباشد
فرمت ایمیل صحیح نیست
مطالب مرتبط
داستان شخصى كه تخم مرغش افتاد و نشکست
داستان فقيه بنى اسرائيل و مرگ همسرش
مردی که در اتاقش را قفل می زد
مقصود توئی ؟!
سفارش میت
جمجمه سرد!
داستان؛ خانهای در آرزوی کدبانو
داستان ” زندگی عجیب آبدارچی مایکروسافت”
حضرت عیسی، عابد و جوان گنهکار
داستان کوتاه و جذاب (چرا انوشیروان عادل بود)
اخبار
سیاسی
اقتصادی
اجتماعی
بین الملل
ورزشی
حوادث
گوناگون
سلامت
فناوری
موبایل
تبلت
لپ تاپ
کامپیوتر
نرم افزار
گجت
هوش مصنوعی
اینترنت و شبکه
تحول دیجیتال
گیمینگ
سبک زندگی
کار و زندگی
تناسب و زیبایی
دکوراسیون
موفقیت
مد و لباس
آشپزی
دسر و شیرینی
سفره آرایی
خانواده
آشپزی رژیمی
سلامت
بیماری ها و پیشگیری
سلامت روان
سلامت دهان و دندان
تغذیه و سلامت
ورزش و سلامت
پوست،مو،زیبایی
سلامت خانواده
داروهای گیاهی و طب سنتی
مذهبی
مهدویت
پاسخ به شبهات
احادیث و روایات
ادعیه و زیارات
آموزه های اخلاقی
سیره معصومین(ع)
در محضر قرآن
سرگرمی
فال و طالع بینی
مطالب طنز
معما و تست هوش
حکایت و داستان
ضرب المثل
بازی های محلی
تصاویر دیدنی