در نظام الهی و فرهنگ قرآنی، هدف اصلی از ازدواج رسیدن به آرامش روان و آسایش خاطر، پیمودن طریق رشد، نیل به کمال انسانی و تقرب به ذات حق است. تردیدی نیست که از تنهایی به درآمدن، همسر و همراه شدن، خانواده مستقل تشکیل دادن، ارضای کشش های نفسانی و غرائز طبیعی و فرزند آوری از نتایج قهری ازدواج و بالطبع از مهمترین عوامل موثر درآرامش روان، اسایش فکر و جان و احساس رضایت مندی درونی است.
اولین و برترین معیار و نشانه برتری و سعادت مندی همسران احساسی است که از آرامش روان و شکوفایی بوجود می آید. خانه ای که آرامشگاه است، مناسب ترین سکوی اعتلای وجود است و همسری که آرامش بخش است مطلوبترین همدل و همسفر راه.
حضرت علی (ع) می فرماید: ( و اما حق همسرت، بدان که خداوند او را برای تو مایه آرامش و الفت قرار داده، بدان که آن نعمتی از پروردگار برای توست، لذا به احترام و مهربانی کن و به او ترحم نما چرا که در اختیارت قرار دارد، و از نظر تغذیه و لباس تامین نما و اگر نادانی کرد او را ببخش.)- وسائل الشیعه ج 6 ص 134.
با توجه به مقدمه گفته شده چهار اصل وجود دارد که بایستی جهت دست یابی به خوشبختی برآن اعتماد نمود: احترام به همسر: مرد و زن ، دو انسان مساوی در داشتن رغبت ها و آرزو ها می باشند، لذا بایستی به همسرت احترام بگذاری، همانگونه که از همسرت انتظار داری که به تو احترام بگذارد، همانگونه که در تو انگیزه و رغبتی وجود دارد در او نیز همان انگیزه و رغبت و جود دارد. به همسرت احترام بگذار و به اراده و تصمیمش ارزش بگذارو کوشش نکن که دیدگاهت را بر او تحمیل کنی، در اینصورت او احساس کند تنها ابزاری در دست مرد جهت خوشگذرانی اوست. کوشش نما که با همسرت در تمامی مسائل مشترک تفاهم داشته باشی و اگر نظر او را قبول نداری کوشش کن که او را قانع نمائی. کوشش کن که نه تنها شوهر،که دوست همسرت باشی چونکه مردی که تنها (شوهر) از نظر جنسی برای همسرش باشد، هرگاه نیاز جنسی نداشته باشد،خودرا از همسرش دور احساس می کند و این باعث ناامیدی در او می شود و احساس تنهایی می کند و در صورت بروز چنین حالت ،بر روابطش با مرد انعکاس خواهد داشت. مهمترین نکته ای که بایستی شوهر در زندگی شناسایی کند و به آن توجه نماید، این است که کوشش کند همسرش را با تمامی نقاط ضعف و قوت درک کند و بر مبنای آن و به صورت واقعی و به دور از رویاهای زرین که غالبا مردان در ذهنشان از زن می بافند برخورد نماید مربی همسرت باش نه کنترل کننده او شاید همسر در اندازه مطلوب کامل نباشد،وظیفه شوهر در این حالت این است که همچون مربی دلسوز برخورد کرده و او را تربیت نماید،نه اینکه او را بشدت کنترل نماید و در قیدو بند های تعصب و نادانی گرفتار سازد. چونکه تربیت زن را اصلاح می کند، در صورتیکه کنترل او را به فساد می کشاند، مربی انتقاد نمی کند، اصلاح می نماید در صورتی که کنترل کننده انتقاد می کند و خیلی وقتها انتقاد ها درد آور و شدید با عث نوعی ناهماهنگی عاطفی میان دو زوج می گردد. روحیه زن همچون گل نازک و رقیق است لذا یک سخن نیش دار کافیست که کشتزار محبت را در اعماق درون دل او بسوزاند و آثارش در ذهن مدت طولانی ادامه یابد. مهمترین نکته ای که بایستی شوهر در زندگی شناسایی کند و به آن توجه نماید، این است که کوشش کند همسرش را با تمامی نقاط ضعف و قوت درک کند و بر مبنای آن و به صورت واقعی و به دور از رویاهای زرین که غالبا مردان در ذهنشان از زن می بافند برخورد نماید. مردانی که با زنان بر مبنای رویای زرین خود برخورد می نمایند به مجرد این که زن مورد نظر خود را مخالف رویاهای ذهنی خود می یابند اقدام به نابودی رابطه زناشویی می نمایند و منهدم شدن رویاهای ذهنی تنها به ظهور حالت انتقاد شدید در ساختار خانواده نخواهد شد، بلکه حالتی است که اکثرا منجر به نابودی ساختار خانواده و از هم پاشیدگی آن می گردد. در مسائل جزئی که تنها مربوط به خانه است از اجرای تصمیم همسرت جلوگیری بعمل نیاور، هرچند که تصمیمش مخالف تصمیم تو باشد، و همیشه بدان که مسائل جزئی تمام زندگی نیست، بلکه نباید درباره مسائل جزئی خانه زیاد اندیشید. اندرزی که می شود در این رابطه به مرد داد اینست که مدیریت خانه را برای همسرت واگذار و خود به مسائل مهم بپرداز.
منابع:کتاب روانشناسی خانواده همسران برتر. دکتر غلامعلی افروز راز خوشبختی در زناشوئی. سید هادی مدرسی