درباره
تماس
همه مطالب
خانه
سلامت
سلامت روان
این استرس، کشت مرا!
بازدید:
611
سلامت روان
صادقی
میان هیاهوی بیامان این روزمرگیها، ما گمشدههایی داریم که از شدت دلمشغولی، گاه بهکلی از یادشان میبریم. گاه چنان در تبوتاب رفتنیم که حواسمان از سمتوسوی هدف پرت میشود. یادمان میرود که جایی بایستیم و از خود بپرسیم که به کجا چنین شتابان؟ کمی که به خود بیاییم، میبینیم این همه دوندگی و خودکشی کردنهایمان برای چیزهایی است که دارند اتفاقاً با این سبک و سیاق زندگی ما از دست میروند، بهجای اینکه بهدست بیایند و آرامش یکی از نخستین قربانیها در فهرست بلندبالای گمشدههای فراموش شده ماست.
اگر خوب دقت کنیم، این خود ما هستیم که خیلی وقتها با انتخابهای خواسته و ناخواسته، اسباب به هم خوردن آرامشمان را جور میکنیم. سر راه منزل، خواربارفروش دنیادیدهای هست که هر شب به بهانه خرید مایحتاج خانه، به سر کلاس 10دقیقهای درسش میروم. رحیم آقا، این معلم کلاس و درس و مشقندیده، هر شب ضمن خرید، چند نکتهای از دنیا میگوید که ناخواسته به من ثابت کند علم را فقط پشت نیمکت دانشگاه یاد نمیگیرند. یکی از این شبها با لهجه شیرین آذری، جمله قصاری گفت که برای همیشه یادم ماند. گفت زندگی آدمها آسانتر شده، اما راحتتر نشده. اما چه باید کرد برای پیدا کردن این آرامش گمشده؟ اینجا کارمان بیشباهت به دوندگان دو و میدانی نیست. میدان زندگی و یک پرش دو گام بلند.
گام اول: شروع تعامل هوشمندانه با عوامل تنشزا
عوامل تنشزا یا همان مولدهای استرس، همه جای زندگی ما پیدا میشوند و همیشه هم در اختیار ما نیستند؛ اما خبر خوب این است که امکان غیرفعال کردنشان قطعاً در دست ماست. برای این کار، مراحل زیر را دنبال کنید:
1- موارد استرسآور زندگی خود را شناسایی و فهرست کنید
برای شروع، نگاه کنید ببینید چه چیزهایی دارند آرامشتان را به هم میزنند. یادم هست در یک کارگاه، تخته چوبی که از سقف آویزان بود، دائم به سر کارگران میخورد؛ اما بهمرورزمان، دیگر کسی تخته چوب مزاحم را نمیدید. عادت شده بود بهجای رفع این عامل مزاحم، هر وقت کسی به منطقه برخورد میرسید، بهصورت خودکار مانور حرکات موزون به خود بدهد. استرسهای روزانه ما هم اگر فکری به حالشان نکنیم، بهمرور در زندگی ما برای خود جا باز میکنند و ماندگار میشوند. درصورتیکه این مهمانان ناخوانده، کاملاً قابلرفع شر هستند.
2- جرأت تغییر به خود بدهید
اگر حواسمان را جمع کنیم، میبینیم بسیاری از این موارد استرسزا، واقعاً قابل حذف هستند؛ فقط تا به حال همت نکردهایم یا به تغییرشان فکر نکردهایم و یا جرأت آن را به خود ندادهایم. پس بد نیست دستبهکار شویم و فکری به حالشان کنیم. چیزهایی که دارند جسم و روحمان را میخورند و میشود که نباشند. درحالیکه خیلی از ما فقط بلدیم با روزگار بسوزیم و بسازیم، میشود ساخت و نسوخت.
به خدای خود تکیه کنیم. گاه به روی این خدای مهربان و مالک دار و ندار هستی، کمتر از بنده تکیه میکنیم. بیایید امتحان کنیم توکل کردن بر او را که وعده داده هر که بر او توکل کند، او برایش بس است. بیایید اطمینان کنیم به اینکه اطمینان گرفتن دلها به یاد اوست. بد نیست به یاد بیاوریم عالم در دست قدرت اوست.
محیطهای تنشزا، از عوامل مهم از بین بردن آرامش هستند. یک شغل اعصابخردکن و پراسترس نباید لزوماً شغل اول و آخر زندگیتان باشد، میشود با برنامهریزی درست و بدون بیگدار به آب زدن، به شغلی بهتر مشغول شد. یک محله نامناسب برای زندگی، چارهاش لزوماً سروکله زدن دائمی با مشکلاتش نیست. یک راه چاره، اسبابکشی به محلهای مناسبتر است که فقط قدری همت میخواهد و بعد، عمری آسودگی. یک کارفرما یا همکار بدقلق را گاهی با گرفتن یک انتقالی میتوان از زندگی روزمره حذف کرد.
پس قسمت عمدهای از انرژی ما بهجای سروکله زدن دائمی با عوامل استرسزا میتواند با حذف هوشمندانه آنها از زندگیمان، صرف فعالیتهای مفیدتر و کسب آرامش بیشتر شود.
3- عوامل قابل حذف و غیرقابلحذف را درست از هم تشخیص دهیم
همه استرسهای ما بهراحتی قابل حذف نیستند. خیلی از آنها یا از دست ما خارج هستند یا حذفشان خسارتهای جبرانناپذیری به زندگیمان وارد میکند. دو خطایی که گاه مرتکب میشویم، حذف عواملی است که قابل مدیریت هستند و مدیریت عواملی که قابل حذفاند. یعنی با خیلی از چیزها کنار میآییم، درصورتیکه نباید کنار بیاییم و با خیلی چیزهای دیگر کنار نمیآییم، که باید کنار بیاییم!
طلاق، نمونهای از این نوع انتخابهاست. بعضی از زوجها با حذف شریک زندگی خود، همین نخستین و بهظاهر راحتترین گزینه را برای کسب آرامش از دست رفته و آزاد کردن جانشان انتخاب میکنند. جایی که حذف و پاک کردن صورتمسئله، همیشه بهترین و حتی راحتترین گزینه نیست و عوارض جانبی آتی هم خیلی وقتها این را نشان داده است. خسارات این اشتباه، گاهی از اصل مشکل بیشتر میشوند. مثل پدیدهای به نام فرزندان طلاق که غالباً دردآورند. پس باید بتوانیم این دو را از هم تشخیص دهیم و تفکیک شده عمل کنیم. برای انجام درست این کار، از مشاوره با متخصص یا افراد باتجربه غافل نشوید.
4- برای عوامل غیرقابلحذف، راه تعامل مناسب پیدا کنیم
اما چه کنیم اگر نشود حذفشان کرد؟ اینجاست که نوبت به گام دوم یا یاد گرفتن مدیریت استرس میرسد. جایی که شناختن حقیقت آرامش و هنر مدیریت عوامل تنشزا میتواند اثرشان را بر رویتان به حداقل ممکن برساند و در واقع آنها را دور میزنیم.
گام دوم: مدیریت استرس
نقل است بوذرجمهر به عللی مورد خشم شاه واقع شد، شاه دستور داد او را در خانه تاریکی زندانی کنند. او را به زندان انداختند، پس از مدتی، شاه چند نفر از بزرگان دربارش را برای اطلاع از حال بوذرجمهر به زندان فرستاد، آنها وقتی به زندان رفتند، او را سرحال و شاداب یافتند و به او گفتند: تو با اینکه در این وضع سخت هستی، با نشاط و شاداب بهنظر میرسی؟ او در پاسخ گفت: من داروی معجونی درست کردهام که از 6 چیز آمیخته شده، از آن استفاده میکنم، از اینرو چنین بانشاط هستم. گفتند آن داروی معجون چیست؟ تا ما نیز هنگام سختی از آن استفاده کنیم؟ گفت: ترکیب آن دارو از 6 چیز است:
1- اطمینان به خدا 2- هر چیزی مقدر شده، خواهد رسید 3- صبر و استقامت، بهترین چیز برای امتحان شدن است. 4- اگر صبر نکنم چه کنم؟ و با بیتابی چهکاری میتوان کرد؟ 5- افرادی هستند که کارشان از من سختتر است، باید به آنها نگاه کرد 6- از این ساعت تا ساعت دیگر (و از این ستون تا ستون دیگر) فرج و راه گشایش است. فرستادگان، جریان را به شاه خبر دادند، شاه دستور داد او را آزاد کردند و از آن پس به او احترام میکرد.
کمی دقت در داستان بوذرجمهر، ما را به این نکته میرساند که راه برخورد با عوامل تنشزایی که از زندگیمان قابل حذف نیستند، یک تغییر تاکتیکی است؛ یعنی تغییری در خود. بهصورتی که اثر این عوامل بر ما خنثی شود. شما باید یاد بگیرید یا عامل تنشزا را حذف کنید یا اثرش را بر روی خودتان به حداقل برسانید.
نکته اینجاست که حتی اگر نتوانید حذفشان کنید، وقتی بتوانید اثرشان را بر رویتان خنثی کنید، اصل کار را انجام دادهاید. یاد گرفتن راه مدیریت و تعامل با عوامل تنشزا، یعنی یک گام بلند برای نفس راحت کشیدن در زندگی. برای این کار باید با ماهیت آرامش آشنا شویم.
آرامش، ذاتاً ماهیت درونی دارد. محصولی است که از حاصل جمع دریافتهای بیرونی و باورهای درونی ما بهدست میآید. واقعیت این است که آرامش، خیلی بیشتر از آنکه منشأ خارجی داشته باشد، به درون ما برمیگردد.
حتماً کسانی را دیدهاید که در مقابل نقد شدن، عصبانی میشوند. همین نقد شاید برای عده دیگری حکم عیبیابی و رفع مشکل از خود را داشته باشد. همانگونه که امام صادق(ع) میفرمایند: بهترین دوستان من کسی است که عیبهای مرا به من هدیه کند. این افراد، از شنیدن نقد خود آشفته نمیشوند که هیچ، بلکه از آن استقبال هم میکنند.
ناراحت بشوید، اما غصه نخورید! ناراحت شدن، چیزی نیست که بتوانیم جلوی آن را بگیریم، اما غصه خوردن چرا. خودتان را در معرض غصهها قرار ندهید. گاهی این قضیه به یک عادت تبدیل میشود. بهجای غصه خوردن، فکر چاره کردن، هنری است که ما باید یاد بگیریم.
ین برداشتهای ما از دنیا هستند که دنیای حقیقی ما را میسازند؛ و این یعنی تفاوت درونی در برداشت از وقایع خارجی. در جمعی دوستانه، شاید شوخی یک دوست، برای ما معنی نیشی گزنده و برای دیگران نشانه خوشمزگی باشد. این برداشتهای ما هستند که دنیای ما را میسازند. وقتی عینک آفتابی میزنیم، روز، بدل به شب میشود. پس گر درون تیره نباشد، همه دنیاست بهشت. پس نحوه نگریستن ما به دنیا، حتی از آنچه واقعاً در حال اتفاق افتادن هم است، مهمتر است. وقایع اطراف ما و آنچه دوروبرمان میگذرند با تفسیر درونی ما از آنها، معنای آرامشبخشی یا مزاحمت پیدا میکنند. پس این ترجمه ما از وقایع دنیاست که دنیا را برایمان بهشت یا جهنم میکند. شاید خیلی جاها برداشتهای ما با کمی تغییر، عامل تنشزا را به عاملی خنثی یا حتی خوشایند تبدیل کنند. به همین سبک، خیلی وقایع برای اکثر مردم تهدید و برای افرادی که اینطور فکر میکنند، فرصت محسوب میشوند. دسته اول، مضطرب و دسته دوم، سرحال و قبراقتر میشوند.
برای موفقیت در گام دوم و ایجاد یک درون و ذهنیت قوی برای مقابله، مراحل زیر را دنبال کنید:
1- به خدای خود تکیه کنیم. گاه به روی این خدای مهربان و مالک دار و ندار هستی، کمتر از بنده تکیه میکنیم. بیایید امتحان کنیم توکل کردن بر او را که وعده داده هر که بر او توکل کند، او برایش بس است. بیایید اطمینان کنیم به اینکه اطمینان گرفتن دلها به یاد اوست. بد نیست به یاد بیاوریم عالم در دست قدرت اوست. امتحانش ضرری ندارد.
2- با مشکلات، سخت و غیر منعطف برخورد نکنید. مشکلات برای از بین رفتن به وجود آمدهاند. همانقدر که ما را آزار میدهند، میتوانند به رشد ما هم کمک کنند، برای قویتر کردن قوای روحی و جسمی ما. مشکلات، بخش جدانشدنی زندگی ما هستند و زندهبودن حقیقی ما، یعنی روبهرو شدن و گذشتن از آنها. اگر اینطور به آنها نگاه کنیم، از دیدنشان جا نمیخوریم. به هم نمیریزیم، دست و پای خود را گم نمیکنیم و برایمان حکم مصیبت پیدا نمیکنند.
3- ذهنیت مثبت را در خود تقویت کنید. جایی که میشود با داشتن ذهنیت خوب، دنیا را برای خود گلستان کرد، چرا باید روی خارها متمرکز باشید؟ چرا باید با نصفه خالی لیوان دعوا کنید و از نیمه پر آن لذت نبرید؟ ذهنیت مثبت، نصف راهحل بسیاری از مشکلات ماست.
4- ناراحت بشوید، اما غصه نخورید! ناراحت شدن، چیزی نیست که بتوانیم جلوی آن را بگیریم، اما غصه خوردن چرا. خودتان را در معرض غصهها قرار ندهید. گاهی این قضیه به یک عادت تبدیل میشود. بهجای غصه خوردن، فکر چاره کردن، هنری است که ما باید یاد بگیریم.
5- از کسی کینه به دل نگاه ندارید. عقده در لغت به معنی گره است. وقتی از کسی کینهای به دل میگیرید، اول از همه به خودتان لطمه میزنید. دلتان گره میخورد، کدر میشود و کدر شدن برای قلب خوب نیست. حال آدم را خراب میکند. هیچوقت کاری نکنید که به خودتان لطمه بزند. گذشت کنید تا دلتان جلا بگیرد و راحت شوید.
6- آدمها را همانگونه که هستند بپذیرید. وقتی نمیشود، سعی نکنید دیگران را عوض کنید، در عوض، قلق برخورد با آنها را یاد بگیرید. اگر کودکی یا دیوانهای به ساق پای شما لگد بزند، اگر چه خیلی درد دارد، اما قطعاً با او درگیر نمیشوید. بلکه وضعیت او را درک میکنید. بسیار خب، پس سعی کنید خودتان را گاهی جای دیگران بگذارید و از دریچه آنها به دنیا نگاه کنید. آنوقت، رفتار مناسب را در برخورد با رفتار نامناسب آنها در شرایط خاص پیدا میکنید. ظرفیت خود را در برخورد با مردم بالا ببرید و زود از کوره در نروید.
7- خودتان را برای اشتباه کردن، سرزنش نکنید. از اشتباهات درس بگیرید، اما خودخوری نکنید. اشتباهات پیش میآیند، برای اینکه به ما بیاموزند چطور از پیش آمدنشان جلوگیری کنیم. پس خود را برای یاد گرفتن این درس، تشویق کنید نه سرزنش. با خودتان مثل فرزندانتان مهربان باشید. با خودتان آشتی کنید و مثل یک معلم مهربان، به خودتان درس گرفتن از اشتباهات را یاد بدهید.
8- هیچوقت از دنیا انتظار صد درصد نداشته باشید. دنیا جای راحتی صد درصد نیست. اگر این را بپذیرید، انتظاراتتان از دنیا کاهش مییابد و رضایتتان از زندگی افزایش.
9- غم فردا را نخرید و نخورید. فردا جزو نسیههای عمر ماست. نسیهخر نباشید. از شلوغ کردن ذهنتان پرهیز کنید. بسیاری از غصههای فردا، اصلاً پیش نمیآیند و اگر هم بیایند، معمولاً بهاندازه غصهای که برایشان خوردیم، بزرگ نیستند. دیروزهای ما، بارها آن را ثابت کردهاند. پس دست از این نسیه خریدن زجرآور بکشید.
10- کمی از معجون بوذرجمهر را برای خود درست کنید و برای لحظات سخت به همراه داشته باشید. در داستان بوذرجمهر دیدیم که میشود حتی اگر عوامل بیرونی، جسم ما را آزار دهند، با داشتن ذهن و ذهنیتی قوی، میتوان جهنم بیرون را همان بیرون نگه داشت و درون را بهشت کرد.
منبع: تبیان
مطلب قبلی
اگر زیاد میخوابید مراقب باشید چون...!!
مطلب بعدی
دل شما هم شور می زند؟
نظرات
نظر شما در مورد این مطلب چیست؟
ثبت
دیدگاه
پر کردن کلیه فیلدها الزامی میباشد
پر کردن کلیه فیلدها الزامی میباشد
پر کردن کلیه فیلدها الزامی میباشد
فرمت ایمیل صحیح نیست
مطالب مرتبط
چگونه به خودمان امید بدهیم؟
عصبانیت و کم حوصلگی دوران قاعدگی را با این روش ها برطرف کنید
13 راهکار برای سریع به خواب رفتن
تاثیر رنگها در تغییر حالوهوای افراد
چطور سلامت عاطفی خود را حفظ کنیم؟
مغز ما ظرفیت چند دوست صمیمی را دارد؟
فصل بهار چه تاثيري بر سلامت روان ما ميگذارد؟
راه های تشخیص افسردگی در کودکان
فیس بوک 4 اثر روانی بر شما می گذارد
بچههای مستعد اعتیاد 10 ویژگی دارند
اخبار
سیاسی
اقتصادی
اجتماعی
بین الملل
ورزشی
حوادث
گوناگون
سلامت
فناوری
موبایل
تبلت
لپ تاپ
کامپیوتر
نرم افزار
گجت
هوش مصنوعی
اینترنت و شبکه
تحول دیجیتال
گیمینگ
سبک زندگی
کار و زندگی
تناسب و زیبایی
دکوراسیون
موفقیت
مد و لباس
آشپزی
دسر و شیرینی
سفره آرایی
خانواده
آشپزی رژیمی
سلامت
بیماری ها و پیشگیری
سلامت روان
سلامت دهان و دندان
تغذیه و سلامت
ورزش و سلامت
پوست،مو،زیبایی
سلامت خانواده
داروهای گیاهی و طب سنتی
مذهبی
مهدویت
پاسخ به شبهات
احادیث و روایات
ادعیه و زیارات
آموزه های اخلاقی
سیره معصومین(ع)
در محضر قرآن
سرگرمی
فال و طالع بینی
مطالب طنز
معما و تست هوش
حکایت و داستان
ضرب المثل
بازی های محلی
تصاویر دیدنی